«دود»🌬 را
  
            از هر طرف بخوانی

                                     دود 🌬است...😃


📽 این دفعه با یه انیمیشن ویژه و صامت اومدیم سراغتون😉


1️⃣ انیمیشین کوتاه "دودفروش" رو با دقت 🧐ببینید
2⃣ برداشت خودتان را در دفترچه یادداشت‌تان بنویسید ✍️



#سواد_رسانه‌ای
-------🌀

مشاهده در آپارات:
https://www.aparat.com/v/GO5zV



🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷

 

#نقد #انیمیشن #دود_فروش


⭕️یکی از مفهوم های این انیمیشن که احتمالا نظر اصلی خود سازنده هم هست اینه که در واقع دود فروش یه چیزی شبیه تبلیغات امروزی برای خرید کالاهای بی ارزش و غیر ضروریه تبلیغاتی که نیاز آفرینی میکنند و با زیبا و ارزشمند نشون دادن یک کالا اون رو ضروری جلوه میدن.

⭕️ دود فروش در ذهن ما  از یک چیز واهی و خیالی یک حقیقت میسازه و در ذهن ما زشت رو زیبا غیر ضروری رو ضروری و ضعیف رو قوی نشون میده در واقع همون کاری که الان هالیوود داره با ذهن مردم دنیا میکنه و با ساختن ابر قهرمانهای پوشالی یه جورایی قدرت نمایی میکنه و خودش رو مرکز قدرت و مرکز این قهرمانهای به ظاهر شجاع قدرتمند،منجی و فداکار نشون میده در حالی که میدونیم همچین چیزی وجود نداره و قهرمانهای واقعیشون در مواقع خطر ترسو بی روحیه و بدون روحیه ایثار گری هستند.

⭕️ در داستان فیلم مفهوم بارزتر همون ایجاد فرهنگ مصرف گرایی از طریق برند سازی و تولید کالا و ابزار غیر ضروری است(که این می تونه حتی فیلم یا بازی های کامپیوتری و... باشه ) 

🛑ابتدای فیلم دود فروش منطقه ای رو که میخواد اونجا بازار کارش رو راه بیاندازه بادوربین نگاه میکنه و این به این معناست که استعمار قبل از ورود به منطقه و زندگی شما اول شما رو مورد شناسایی قرار میده و حتی بین شما نفوز میکنه تا نیاز ها و علائق شما رو بهتر بشناسه و اونها رو به نفع خودش تغییر بده 

🛑اگه دقت کرده باشید دود فروش اصلا هیچ کالایی برای فروش نداره و فقط بادود جلوه گری و چشم بندی میکنه .
🛑 حتما این اصطلاح رو شنیدید که طرف یخ رو به اسکیمو ها و ماسه رو به عربها می فروشه در ادامه این فیلم دقیقا همین رو میشه دید دود فروش هیچ کالایی نداره ولی همون کالایی که مردم دارند رو با چشم بندی تغییر میده و به خودشون میفروشه مثل هواپیمای چوبی پسرک یا پیشبند پیرزن یا سگ ضعیف و بی ریخت آقای ماهی فروش حتی سبدهای اون دوتا خانوم  که کاربردی تر و مورد نیازتر از کیف های کوچیک و فانتزی هستند رو تبدیل به کیف میکنه و به اونها القا میکنه که یه خانوم با کلاس باید از این کیفها داشته باشه نه اون سبدها در حالی که در حقیقت اون سبد برای اون خانوم ها کارایی داره.
🛑 در آخر هم میبینیم که دود فروش بعد از اینکه حسابی کاسبی کرد و دیگه داشت لو میرفت که کالای ارزشمند و با کیفیتی ارائه نداده با ثروتی که از اونجا به دست آورده بود فرار کرد تا دفعه بعد بایه چهره دیگه و یه برند دیگه و ایجاد یه نیاز واهی دیگه برگرده و مردم اون منطقه رو بچاپه 

🛑سکانس آخر هم خیلی جالبه فروشنده جوان ، زیبا و معصوم تبدیل میشه به یک پیرمرد بایه گاری قدیمی زشت و یه خنده شیطانی در حالی که سنگ قیمتی شهردار توی دستشه سنگی که نماد ثروت یک کشور یا ملته این سکانس نشون میده استعماریک جوان خام و مظلوم نیست پیر کار کشته و شیطان صفته و ممکنه هر بار به شکلی ظهر بشه و فریبتون بده 

🛑درباره این فیلم و بعد های مختلفش خیلی بیش از این میشه صحبت کرد و من سعی کردم از چند بعد مهم مطالب بنویسم.